به گزارش کاسپین، نیما فریدمجتهدی و سمانه نگاه در یادداشتی مشترک نوشتند؛ برنج محصول استراتژیک و ملی، هرساله دستخوش انواع چالشهای آبوهوایی و مدیریتی است تا در نهایت به سر سفرههای ایرانیان برسد. وابستگی این محصول به انواع متغیرها از جمله شرایط آبی و بارشهای فصل زراعی موجب شده تا از آغاز فصل کشت تا پایان فصل درو برای کشاورزان همراه با دغدغه باشد.
جالب آنکه از منظر شرایط جوی، تغییر در شرایط انواع متغیرهای جوی ازجمله شرایط ابرناکی، ساعات آفتابی، وزش باد، پوشش برف و ذخایر آبی کوهستانها و همچنین مقادیر بارش و ذخایر منابع آبی داخل استان و استانهای شامل حوضه آبریز سدسفیدرود، هرساله سناریوی متفاوتی را برای تحقق کاشت و به ثمر رساندن این محصول رقم میزند.
حدود 70 درصد از اراضی زیر کشت برنج، یعنی حدود 170 هزار هکتار از 240 هزار هکتار شالیزار در استان گیلان، تحت شبکه آبیاری سد سفیدرود هستند و این یعنی وابستگی قابلِ ملاحظه این محصول به آوردِ رودخانه سفیدرود که از 5 استان دیگر تغذیه میکند. بنابراین هرگونه تنش آبی و کمبود بارش در طول فصل زراعی (ابتدای مهرماه تا پایان شهریور) تاثیر مستقیم و عمیق بر فرآیند تامین آب بخشهای عظیمی از شالیزارهای گیلان دارد.
سال آبی 1402-1401 یکی از پُرچالشترین سالها از نظر تامین ذخایرآبی برای سدسفیدرود محسوب میشود. تا تاریخ 20 فروردین 1402، کمبود بارش به میزان 14 درصد در مقایسه با شرایط میانگین بلندمدت در استانهای شامل حوضه آبریز سدسفیدرود موجب شده بود. آورد سفیدرود تنها 50 درصد ظرفیت آبی مخزن سد را تامین کند و عملاً نیمی از سد سفیدرود خالی بود. درعینِحال دبی روزانه ورودی به سد نیز در این تاریخ با توجه به افت دبی رودخانهها و کاهش چشمگیر پوشش برف در حوضه آبریز سدسفیدرود، به میزان 50 درصد کاهش در مقایسه با سال قبل در همین تاریخ بود. از طرفی کاهش بارش 22 درصدی در پهنه استان گیلان نیز در مقایسه با میانگین بلندمدت بارش در پاییز و زمستان موجب شده ذخایر آبی داخل استان اعم از چاهها، چشمهها، رودخانههای داخلی و آببندانها با کاهش ذخایر آبی مواجه باشند و این یعنی مصیبتی دوچندان هم برای شالیزارهای سنتی آبخور (خارج از شبکه آبیاری سد) و هم شالیزارهای تحت شبکه آبیاری سد سفیدرود.
بررسی شرایط ماهانه بارش گیلان نشان میدهد، از ابتدای سال آبی اخیر (اول مهرماه 1401) و طی همه ماههای پاییز و زمستان، استان گیلان شرایط نامطلوب بارش و دما را تجربه کردهاست. طی ماههای مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین، به ترتیب کاهش بارش 30، 45، 11، 10،11، 9 و 12 درصد نسبت به متوسط بلندمدت در گیلان اتفاق افتاد و تا پایان فروردین ماه مجموعِ کاهش بارش استان گیلان نسبت به شرایط میانگین بلندمدت آن در همین بازه زمانی، به 200 میلیمتر رسید که در میان استانهای کشور مقام اول بیشترین میزان کاهش بارش را تجربه کرد.
اما فصل طلایی بارشهای گیلان از اردیبهشت ماه آغاز شد. دقیقاً در زمانیکه کمبود چشمگیر ذخیره سد سفیدرود تا 50 درصد و کمبود بارشها در استان، حتی فاز شخم زدن و آمادهسازی زمین برای نشا را دچار چالش کرده و مدیریت بهینه شرایط آبی در فصل کشاورزی گیلان دستخوش تحولات آبوهوایی منطقه بود. موجهای بارشی بهنگام و پیدرپی موجب شد ورقبازی به نفع کشاورزی استان تغییر کند و وقوع بارشهای بالای 50 و حتی 100 میلیمتر بهصورت دورهای، طی سه ماهه اردیبهشت، خرداد و تیرماه نقش آبیاری تناوبی را در استان ایفا کرد. به ترتیب طی سه ماهه مذکور بارشها در پهنه گیلان 93 درصد، 15 درصد و 77 درصد در مقایسه با شرایط میانگین بلندمدت استان افزایش یافت. آنچه مسلم است اعتماد مدیران تصمیمگیر در حوزه مدیریتِ منابع و مصارف آب استان به خروجی مدلهای هواشناسی برای پیشبینی بارشها و صرفهجویی در رهاسازی آب سدسفیدرود به اعتماد همین خروجیها را میتوان بخش مهمی از مدیریت ریسک در شرایط بحرانی تلقی کرد که طبیعتاً میتواند تا حد قابلِ قبولی ناشی از افزایش سطح اعتمادسازی خروجیهای هواشناسی در حوزههای مختلف کاربردی ازجمله مدیریت آب و کشاورزی باشد.
حال سوال قابل تامل این است که نقش بارشهای بهنگام در فصل کشاورزی استان تا چه اندازه است؟ بهعبارتِدیگر تاثیرگذاری این متغیرجوی در جبران شرایط کمبارشی ماههای قبل از فصل کشت و همچنین کمبود ذخایر سدسفیدرود، به چه میزان است؟ شاید بررسی مجموع عوامل در شرایط کشت و بهرهوری شالیزارها طی سالهای گذشته در شالیزارهای سنتی آبخور که خارج از شبکه آبیاری سفیدرود و محروم از ذخایر این سد هستند؛ بتواند تا حد زیادی پاسخ این پرسش را آشکار کند. اما آنچه مسلم است شرایط آبوهوایی اردیبهشت تا تیرماه امسال، تجربه خوبی در آزمون کردن این مساله بوده که تا چه اندازه برای سالهای آتی میتوان روی آورد و ذخیره آبی سدسفیدرود حساب باز کرد. باتوجه به روند تغییر آبوهوا و تجربه سالهای کم بارش در حوضه آبریز سدسفیدرود و همچنین بهرهبرداری بیرویه در بالادست این سد، به نظر میرسد بارشهای بهنگام بیش از پیش تاثیرگذار و قابلِ تامل باشد. هرچند لزوماً وقوع بارش بهنگام، عامل نهایی و تمامکننده برای تامین منابع آبی موردِ نیاز برای فصل کشت در استان گیلان نیست بلکه علاوه بر مقادیر کمی مناسب بارشها، فاکتورهای بسیار تاثیرگذار ِدیگری از قبیل توزیع مناسب زمانی و مکانی بارشها که شاملِ فراگیری و گستردگی بارش در پهنه استان، تداوم چندین روزه بارشها در هر موج بارشی، توزیع جغرافیایی مناسب بارشها و همچنین تناوبی بودن موجهای بارشی است؛ در نجات کشتزارهای برنج استان طی سال آبی پُرچالشی مانند امسال، تعیینکننده بودهاست.
بااینحال اهمیتِ بارش بهنگام، در رهایی چندین باره از بحرانهایی که سایهاشان بر استان بود، نباید منجر به رخوت در مدیریت منابع آب شود. در زمانهایکه تغییر آبوهوا، تمامی تجربه و دانش ما را به چالش میکشد. الگوهای بلندمدت هر روزه با تغییرهای رفتاری و مکانی همچون دماهایی که رکوردها را جابجا میکنند، بارشهایی که بهنگام نمیبارند، زمستانهای بهارگونه و…. روبهرو هستند. همگی، اما و اگرهای پیشبینیناپذیری تغییرهای آبوهوا است. همین پیش بینی ناپذیری است که امید به بارشهای رهابخشِ بهنگام را میتواند به چالشی برای استان گیلان تبدیل کند.
کد خبر:
17576