به گزارش کاسپین محمد باقر باقرزاده فعال سیاسی و رسانه در یادداشتی نوشت: وجود محصولاتی از قبیل برنج، چای، زیتون، مرکبات، فندوق، گل گاوزبان، زعفران و انواع گیاهان دارویی گیلان را به بهشت کشاورزی کشور تبدیل کرده است.
قرارگیری و هم مرزی گیلان با پهنه ۳۰۰ کیلومتری دریای خزر، ظرفیت و قابلیت دیگر این استان در حوزه تولیدات شیلاتی و اقتصاد دریا محور است.
وجود منابع و معادن، طبیعت بکر و کم نظیر و همچنین فسیل زندهای به نام جنگلهای هیرکانی گیلان را به یکی زا ثروت مندترین استنهای کشور تبدیل کرده است.
هر جای گیلان را نگاه کنید سراسر نبوغ، استعداد و توانمندی میبینید که میتواند خود به تنهایی یک کشور را اداره کند، اما برخی سیاستهای نادرست و تصمیم گیریهای سلیقهای و بدون کارشناسی و یا شاید عدم وجود مطالبه گرانی توانمند و متعهد در سطح ملی سبب شده تا اقتصاد گیلان در همه حوزهها با چالش جدی مواجه شود.
اگر بخواهیم بررسی کوتاه و اجمالی نسبت به داشته ها، قابلیتها و ظرفیتهای گیلان داشته باشیم خواهیم دید که گیلان در همه حوزهها از قبیل؛ کشاورزی، گردشگری، صنعتی، علمی، طبیعی و تاریخی حرف برای گفتن دارد، اما به جهت شکل جغرافیایی و پوشش سبز، نرم و لطیف گیلان، این استان را با وجهه کشاورزی میشناسند، وجههای که اقتصاد و معیشت آن با مشکلات و چالشهای جدی مواجه است.
غفلت دراقتصاد کشاورزی، گردشگری و سایر بخشها سبب شده تا انگیزهها برای کشت و کار و فعالیتهای کشاورزی و گردشگری و دیگر بخشها از بین برود.
اگر از بُعد کشاورزی نگاه کنیم در گیلان هیچ برنامه و چشم انداز روشنی برای سرپا نگه داشتن اقتصاد این حوزه ترسیم نشده است و کشاورزی در گیلان همانند گذشته روی مدار «سنتی بودن» میچرخد.
کشاورزان بویژه شالکاران، چایکاران و باغداران در کنار فراوانی محصول همیشه دغدغه معیشت و اقتصاد داشتند این در حالی است که فراوانی محصول باید نتیجه اقتصادی بدهد، اما این دست پینه بستان چوب تصمیمات نادرست را به ویژه در حوزه «واردات» میخورند. بعنوان مثال واردات بی رویه برنج و همچنین مافیای چای و یا اخیراً نابه سامانی بازار مرکبات در گیلان چالش بزرگی را برای جامعه کشاورزی استان وارد کرده است چالشی که شاید سالها برای ترمیم آن باید تاوان دهند.
اقتصاد کشاورزی در گیلان یک مفهوم گنگ و ناشناخته است و آن هم به دلیل نبود زیرساخت دانش پایه و برنامه محور و عدم تصمیم گیریها و تصمیم سازیهای اصولی در سطح کلان و میانی در حوزه کشاورزی است.
ما زمانی میتوانیم مفهوم اقتصاد کشاورزی را به درستی درک کنیم که تعریفی علمی از زیرساخت ها، امکانات و فرصتهای کشاورزی داشته باشیم مسالهای که در گیلان تاکنون به آن پرداخته نشده است و یا اگر شده، سطحی و موقتی بوده است، ما در حالی بعنوان یکی از استانهای پربارش کشور شناخته میشویم که در فصل زراعی با تنش آبی مواجه ایم و کشت و کار را با هزار، اما و اگر و ترس و دلهره شروع میکنیم.
در روایتی دیگر کشاورزی گیلان که شالکه اصلی توسعه این استان تلقی میشود هم در بخش زیرساختها و برنامه ریزیها و سطح زیر کشت ضعیف است و هم در حوزه اقتصادی و درآمدی نتوانسته حرفی برای گفتن داشته باشد.
البته این مهم در حوزه تولیدات آبزی پروری و شیلاتی که یکی از مهمترین زیرشاخههای کشاورزی به شمار میرود هم صدق میکند، همانطور که عرض کردم گیلان با وجود ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی سهم مهمی در حوزه تولیدات دریامحور دارد و با احصاء و ظرفیت سازی در این بخش میتوان «اقتصاد دریامحور» دل بست، مسالهای که مورد دغدغه مندی مقام معظم رهبری و دیگر مسئولان نظام است و نسبت به استفاده از ظرفیتهای مغفول مانده دریامحور تاکید ویزه دارند.
اما حالا راهکار مناسب برای برون رفت از این وادادگی و آشفتگی در حوزه کشاورزی چه میتواند باشد؛ اولین و مهمترین راهکار توسعه در حوزه کشاورزی «علمی سازی و دانش بنیان کردن» صنعت کشاورزی است. با بهره گیری از دانش روز دنیا در بارآوری محصولات کشاورزی، اصلاح نژاد محصولات و همچنین به افزایش بهره وری در مقیاس کوچک عرصههای کشاورزی میتوان انقلابی در حوزه کشاورزی پدید آورد و در کنار تقویت زیرساختها و افزایش تولید و بهره وری محصولات کشاورزی باید بازارشناسی داخلی و خارجی، استانداردسازی و بسته بندی درست و اصولی محصولات گام برداشت، موضوغی که در حوزه کشاورزی مورد غفلت واقع شده تا جایی که محصولات کشاورزی در استان خود (گیلان) هم غریب هستند و گاها محصولات دیگر استانها که محصول مشابه آن با کیفیت بالا در گیلان تولید میشود ارج و قرب بیشتری دارند.
یادداشت به قلم : محمدباقر باقرزاده
کد خبر:
24421