به گزارش خبرنگار «کاسپین»، بحران پسماند در سه استان شمالی ایران یعنی گیلان، مازندران و گلستان به مرحلهای رسیده است که نهتنها طبیعت و سلامت مردم را تهدید میکند، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن نیز روزبهروز عیانتر میشود. تصاویر و ویدیوهای منتشر شده در اوایل آبانماه توسط فعالان محیطزیست نشان میدهد که حجم زبالههای رها شده در شهرها، روستاها و جنگلهای شمال کشور، چهرهای اسفناک و تهدیدکننده از محیطزیست این مناطق ارائه میکند.
ادامه دفن غیراصولی زبالهها در جنگلهای هیرکانی، رها شدن شیرابههای سمی در رودخانهها، و فعالیتهای ناکارآمد زبالهسوزها، موجب آلودگی گسترده خاک، هوا و آب شده است. گزارشها نشان میدهد که شهرهای نوشهر و چالوس به دلیل فعالیت غیراستاندارد زبالهسوز نوشهر، با آلودگی هوای شدید مواجه شدهاند. همچنین، در لاهیجان و بندپی بابل، شیرابههای سمی به جنگلها و زمینهای کشاورزی نفوذ کرده و در آققلا و آزادشهر ظرفیت مراکز دفن زباله تکمیل شده و مردم مجبورند با حجم عظیم پسماند دست و پنجه نرم کنند.

بحران ساختاری و ریشههای فساد
کارشناسان محیطزیست تأکید دارند که بحران زباله در شمال ایران، تنها نتیجه کمبود بودجه یا ضعف فنی نیست، بلکه محصول دههها بیتوجهی، سوءمدیریت و فساد اداری است. با وجود تبلیغات دولتی درباره تفکیک زباله از مبدا، کمتر از ۱۰ درصد خانوارها این کار را انجام میدهند و پروژههای بازیافت و تولید کمپوست نیز عمدتاً روی کاغذ باقی ماندهاند.
مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود در مجلس، ضمن هشدار درباره بحران مدیریت پسماند و فاضلاب، گفته است: اگر دولت فکری فوری نکند، شمال کشور در کمتر از یک دهه غیرقابل سکونت خواهد شد.
سراوان؛ نمونهای از فاجعه زیستمحیطی
منطقه سراوان در گیلان به نماد این بحران تبدیل شده است؛ تپهای عظیم از زباله که سالهاست شیرابههای سمی آن به رودخانهها و جنگلهای اطراف نفوذ کرده است. زهرا یزدانی، کارشناس محیطزیست، بر اساس برآوردها میگوید: تنها از این محل، روزانه بیش از ۴۰۰ لیتر شیرابه سمی از هر تن زباله وارد محیط زیست میشود. این ترکیبات شیمیایی و فلزات سنگین سلامت مردم و اکوسیستم منطقه را تهدید میکند و به گفته کارشناسان، نمونهای از فاجعهای است که در سکوت مسئولان شکل گرفته است.
زیرساختهای ناکافی و آسیب اجتماعی
نبود زیرساخت مناسب در روستاها، مردم را مجبور به سوزاندن زباله در حیاط خانهها یا زمینهای کشاورزی کرده است. این روش محلی، به دلیل دمای پایین احتراق، موجب انتشار گازهای سمی و دیوکسینها میشود که آثار مخرب آنها بر سلامتی انسان و خاک دهها برابر دفن ساده زباله است.
همچنین اعتراضهای مردمی به دفن زبالههای شهری در مناطق خود، نشانه بیاعتمادی اجتماعی و گسست بین مردم و مسئولان است. در سراوان، کیاسر و سمسکنده، مردم بارها جلوی انتقال زباله به منطقه خود را گرفتهاند و حتی سطلهای زباله از خیابانها جمع شدهاند تا دیگران نتوانند زباله خود را رها کنند.

پیامدهای گردشگری و اقتصاد محلی
در مازندران، بسیاری از مراکز دفن زباله نزدیک رودخانهها و سواحل هستند و شیرابهها مستقیم وارد دریای کاسپین میشوند. این آلودگیها، علاوه بر تخریب اکوسیستمهای جنگلی و ساحلی، تهدیدی جدی برای صنعت گردشگری شمال بهشمار میروند. در حالی که دولتها شعار توسعه گردشگری میدهند، واقعیت میدانی بوی زباله، رودخانههای سیاهشده از فاضلاب و آلودگی هوا است.
کارشناسان محیطزیست تأکید دارند که بحران پسماند در شمال ایران صرفاً یک مشکل فنی نیست؛ ریشه آن در فساد ساختاری، انتصابات سیاسی و غیبت نظارت عمومی است. به گفته یکی از فعالان محیطزیست، در گیلان و مازندران زباله فقط بوی تعفن ندارد، بوی رانت هم میدهد. پیمانکارانی که سالها بودجه عمومی را برای پروژههای بیثمر مصرف کردهاند، بدون پاسخگویی در سیستم باقی ماندهاند و بحران ادامه دارد.
کد خبر:
42765
